دنیای من

کـآش میـבـآنـِـستـــے בُنـیـآے مـَלּ
בر لـَبـخـَنـבهـآے تــُو
لــَمس کـَـرבלּ احسـآسـَت
گرفـتـَלּ בستـآنـَت خُلـآصــﮧ میشـَوב
بــِﮧ هـَمیـלּ سـآבگــے بـَرـآے تـَمـآم لـَحظــﮧ هـآے بـآ مـَלּ نـَبوבنت בلـتـَنگــے میکـُنـَم ...

کـآش میـבـآنـِـستـــے בُنـیـآے مـَלּ
בر لـَبـخـَنـבهـآے تــُو
لــَمس کـَـرבלּ احسـآسـَت
گرفـتـَלּ בستـآنـَت خُلـآصــﮧ میشـَوב
بــِﮧ هـَمیـלּ سـآבگــے بـَرـآے تـَمـآم لـَحظــﮧ هـآے بـآ مـَלּ نـَبوבنت בلـتـَنگــے میکـُنـَم ...
دلم یک کوچه می خواهد...
بی بن بست!!!
و بارانی نم نم...
و خدا که کمی با هم راه رویم

لب بر لبت مي گـــــذارم
تا تمام کلمه هاي ممنوعه را
بي آنکه گفته شــوند ،
بي آنکه شنيده شــوند ،
لمس کني . .
تنهــــا باشی
روز تعطیل باشــــــد
غروبــــ باشد
باران هــــــم ببارد
احســـــــاس میكنی
بلاتكلیــــــف ترین آدم دنیـا هستی...!
بوی فراموشی گرفته ام
رنگ تنهایی
دلشکستگی
بغض و خاموشی
چیزی نیست...!
تاریخ مصرفم گذشته است!!!


کلافه کرده ای مرا!!!
چرا همیشه لبخند هایت...
از نوشته های من قشنگ تر است؟؟!


ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت
و تو حتی نمیگویی
جـــــــــانم . . .
هیچ کس نفهمید زلیخا مرد بود!!
مردانگی میخواهد ماندن پای عشقی که تو را پس میزند...
تو نباشی...!!!
بهشت هم برود به جهنم!

چه کسی برای عشق بازی ما
شعر اتل متل خواند
که پایت را به این راحتی از
زندگی ام....
پی نوشت:از دست نمیدت به هیچ قیمتی
خودتم اینو می دونی پس سعی نکن...
ســـراغ ِ تـــو را مـی گــــیـرد !

پی نوشت:اون روزی که هوای تو تموم بشه روز مرگ منه
با من این کارو نکن
شـــــــاید ارام تــــر می شدم
فقـــــــط و فقـــــــط ...
اگـــــر مـی فـهـمـیـدی ،
حرفــهایم بـه هـمـیــن راحتـــی کــه می خوانــی
نوشتـــــه نشــده انــد!!!


در این تکرار بارانی
دلم چتر می خواهد
و خیابانی به درازای تنهاییم
که بغضم را زیر آن قدم بزنم
شاید کسی بی چتر در انتهای خیابان
دلش گرفته باشد
آدم!!!
این روزها...
هواے چشمان حوایت عجیب بارانے ست...
هوایش را داشته باش...
بے تو...
چه فقیرم!!!
مثلِ اینکه تمام هستے ام را گرفته باشند!!!

خیلی وقته دلم تنگ شده واسه کسی که بهش بگم :
7 صبح اگه بیدار بودی بیدارم کن !
اگه رفتم پشت خطش قطع کنه و بگه : جونم ....
اگه باهاش قرار گذاشتم زودتر از من بیاد ،
یواشکی از تلفن خونه بزنگه بهم !
دوستاشو بپیچونه بخاطر من ....
منو با تنهاییام ؛ تنها نذاره !
خیلی وقته دلم تنگ شده ..

و چـه بـــا صـلابــت حـــکم مـی دهــی !
کـه ،
حــــواســت را جــــمع کـن ...!
و مــن مــی مــــانـــم ،
کـه چـــگونـه جـــمعـش کـــــنـم !
وقــــتـی ..
تمـامش ..
پیــش ِ تــــوسـت !!
دوری مان
برای تو نمی دانم چگونه می گذرد ...
اما برای من .... !
انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی بُرند .... !!!

هوا
خوب یا بد
فرقی نمی کند.
به هوای تو
من
نفس می کشم هنوز...!

مرا حبس کن در آغوشت!!!
من
برای حصار بازوان تو
مجرم ترین زندانی ام!

