می گــــم : خداحــافظ


که تُــو،


چشم تـر کـنی که بـگــی: کـجـا؟


مگه دست خُودتـه این اومـدنو رفتــنا ؟


بعدش سفت بغلم کُـنی بـگــــی:


که هیچ رفتـنی تـُـو کار نیست اینـو توو مُخت فرو کُـن !


هَمیـن جـا ، بـه دلت اشاره کُنی ، جاتـه تا هَمیشـه!


آخــــر سرش هم مُحکـم بگی: شـیر فـهم شــد؟


که مــن ، دل ضعفـه بگیرم از این همـه عاشقانـه های مُحـکمت ..!